اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

آثار و آفات سخن در تحليل قرآني

يكي از نعمت هاي بزرگ خداوند به نوع بشر زبان و توانايي سخن گفتن است. بي زبان و سخن گفتن آدمي ناتوان از ارتباط با ديگري و انتقال يافته ها و دانش هاي خويش است. توانايي سخن گفتن به انسان اين امكان را مي دهد كه بتواند به سادگي و آساني با ديگري ارتباط و دانش و عواطف و احساسات خود را منتقل كند.

نقش زبان و سخن گفتن در انسان تا آن اندازه است كه برخي بر اين باورند كه انسان با سخن گفتن فكر مي كند هر چند كه اين سخن گويي دروني است ولي شكلي از سخن گفتن است. متفكر و انديشمندي كه در گوشه اي نشسته است با سخن گفتن دروني تفكر مي كند و مي انديشد. از اين روست كه برخي انديشدن را به معناي سخن گفتن دانسته اند و فلاسفه و علماي دانش منطق عنوان نطق و سخن گفتن را به معنا و مفهوم تفكر دانسته و از انسان عاقل و خردمند به ناطق تعبيركرده و گفته اند: انسان حيواني ناطق است.

اين گونه است كه دانش منطق به معنا و مفهوم شيوه و روش تفكر و انديشه است و كسي را منطقي مي گويند كه به روش و شيوه اي درست تفكر كند و به علم و دانش دست يابد. با اين همه قرآن براي سخن گفتن به عللي آداب و نيز آفاتي را بيان مي كند كه هدف از بيان اين آداب در حقيقت شيوه و روش درست انديشيدن و سخن گفتن است و رهايي از آسيب ها و آفات فردي و اجتماعي آن است.

به ويژه سخن گفتن به شكل ظاهري و معمولي آن ارتباط تنگاتنگي با حوزه عمل اجتماعي انسان و روابط عمومي وي دارد. اين نوشتار بر آن است تا راه هاي درست سخن گفتن و نيز آداب و آفات سخن گفتن را از منظر قرآن تبيين كند. البته قرآن افزون بر بيان خصوصيات و شيوه هاي بيان و سخن گفتن به مسايل ديگري چون محتواي سخن و پيام ها و مفاهيمي كه گويندگان و سخن گويان با سخنان خويش به ديگري القا مي كنند نيز توجه مي دهد كه اين مسايل هر يك در جايي خود بررسي مي شود. در اين جا هدف آن است تا تنها نقش ابزاري سخن براي انتقال مقاصد و مطالب بيان شود و آداب و آفات آن در روش و شيوه بيان گردد.

آداب سخن

سخن به معنا كلام ، قول ، گفتار، بيان و نطق آمده است.( لغت نامه دهخدا ، ج 8 ،ص 11906) قرآن براي اين كه پيام و سخن آدمي تاثيرمثبت و درستي در مخاطب و شنونده به جا گذارد اموري را به عنوان آداب سخن بيان مي كند كه در اين جا بدان ها اشاره مي شود.

يكي از آدابي كه قرآن براي سخن گفتن بيان مي كند شروع سخن با سلام و دورود است. به اين معنا كه در آغاز سخن گفتن شخص مخاطب را عزيز و گرامي شمارد و با دورود و سلام بر وي سخن خويش را آغاز كند. اين گونه سخن گفتن موجب مي شود تا شخص احساس آرامش كرده و به مخاطب اعتماد نمايد. آغاز سخن با سلام به معنا و مفهوم آن است كه شخص سخني كه بر زبان مي آورد به قصد مهر و محبت است و عشق و علاقه خود را نسبت به شنونده اين گونه القا مي كند و عواطف و احساسات وي را بر مي انگيزد.

بي گمان ايجاد اعتماد در مخاطب نسبت به گوينده و تحريك عواطف و احساسات وي از گام هاي مهم در جلب توجه و اهتمام مخاطب و شنونده به گوينده و پيامي است كه گفته مي شود. از آن جايي كه هدف گوينده از سخن گفتن انتقال پيامي به شنونده است مي بايست نخست عواطف و احساسات پراكنده وي را به سوي خود جلب و متوجه سازد تا بتواند در مقام استماع و شنوندگي قرار گيرد و همه هوش و حواس وي متوجه گوينده باشد. اين زماني ممكن است كه عواطف و احساسات شنونده پيش از همه در اختيار گوينده قرار گيرد و براي تحقق اين هدف سلام كردن مي تواند احساسات و عواطف وي را برانگيزد و متوجه گوينده كند. اين روشي است كه فرشتگان در ديدارهاي خويش با پيامبران داشتند و خداوند در آيات 69 سوره هود و نيز 51 و 52 سوره حجر و هم چنين 24 و 25 سوره ذاريات بدان اشاره كرده است.

تاثير اين شيوه براي جلب مخاطب تا آن اندازه است كه خداوند در آيه 54 سوره انعام از پيامبر (ص) مي خواهد در ارتباط با مردمان به ويژه مومنان از اين شيوه بهره گيرد و پيش از آن كه سخني را به زبان آورد و پيامي را حتي از سوي خداوند به گوش شنوندگان و ديداركنندگان خود برساند با سلام آغاز كند و هر گاه مومنان به سوي وي آمدند با سلام شروع و آغاز كند.

دومين ادبي كه قرآن براي سخن گوي بيان مي كند بشاش بودن و روي خوش نشان دادن گوينده است. سلام گفتن بيان گر حالت دروني فرد است و گوينده كه سلام مي كند مي كوشد تا آرامش و نشاط و بشاشيت خود را به نوعي به مخاطب منتقل كند و با واژگان احساسي عواطف شنونده را بر انگيزد. از اين روست كه به نشاط و سرور وي توجه مي دهد و براي تاثيرگذاري سخن از گوينده مي خواهد كه با روي خوش با مخاطب مواجه شود. اين روشي بود كه پيامبر همواره بدان عمل مي كرد و تبسم هرگز از روي چهره وي محو نمي شد.

دليل ديگري كه براي لزوم بشاش و سرور در گوينده مي توان يافت افزون بر آيات پيشين، ادب ديگري است كه در سخن گفتن در آيات قرآني بيان شده است. خداوند از جمله آداب سخن گفتن را آغاز كلام با اخبار خوش و بشارت مي شمارد و از گوينده مي خواهد اگر انذار و هشدار و يا خبر ناخوشي در ميان است اول كلام خويش را با بشارت و مژده اي شروع كند تا عواطف و احساسات مخاطب و شنونده به سوي گوينده جلب و جذب شود. از اين روست كه در داستان فرشتگان و حضرت ابراهيم (ع) با آن براي عذاب قوم لوط به زمين آمده بودند در ديداري كه با آن حضرت داشتند نخست بشارت تولد كودكي براي ساره و ابراهيم (ع) را بيان مي كنند و سپس به ماموريت خويش در ارتباط با عذاب قوم لوط مي پردازند. (هود آيه 69 به بعد و نيز ذاريات آيه 24 تا 31 و نيز حجر آيه 51 به بعد)

از ديگر آداب سخن گفتن، ملاطفت و مهرباني است. به گونه اي درشت و تند و گزنده سخن نگويد كه احساسات شنونده جريح دار شود و از گوينده نفرت و بيزاري بجويد. اين مساله به ويژه در كلام و سخن گفتن با والدين در سنين كهن سالي و پيري تاكيد شده است؛ زيرا با آن كه از نظر هيكل و اندام درشت هستند ولي رفتاري كودكانه در پيش مي گيرند و خواسته هاي بسيار دارند و ناتواني ها پس از توانايي و قدرت آنان را سرخورده مي كند و دچار افسردگي و تندخويي مي شوند. در اين حالت است كه فرزندان مي بايست بيش تر توجه كنند و از غر زدن هاي پدر و مادر عصباني نشوند و به آنان اف نگويند و علايم و نشانه هاي ناخرسندي خويش را با صوت هاي خاص بيان نكنند ؛ زيرا همان ها زماني كه كودكي ناتواني بوديد شما را نگه داشتند و همه مهر و محبت خويش را نثار شما نمودند و اكنون در موقعيتي قرار گرفتند كه از انجام كوچك ترين خواسته ها و نيازهاي خويش ناتوان و عاجز شده اند.( اسراء آيه 23 و 24)

در داستان ابراهيم (ع) و ذبح و قرباني كردن اسماعيل (ع) برخورد بزرگوارانه حضرت اسماعيل و ملاطفت پدر و پسر در اوج ناتواني خود بهترين نمونه اي است كه قرآن در آداب سخن گفتن به دست مي دهد. در اوج ناراحتي و اين كه فرزندي مهربان را به قربانگاه مي برد با فرزند با مهر و محبت سخن مي گويد و با گفتن دلبندم و فرزندم سخن را شروع مي كند و نام او را به كار نمي برد. در برابر فرزند نيز اين گونه برخورد دارد و با محبت وملاطفت به خواسته پدر كه مرگش است تن مي دهد. (صافات آيه 102)

نرمي در سخن گفتن و ملايمت با ديگران از ديگر توصيه ها و سفارش هاي خداوند در حوزه بيان آداب سخن گفتن است كه در آيه 159 سوره آل عمران و نيز 44 سوره طه و 28 سوره اسراء بدان اشاره مي كند.

نيكو سخن گفتن با مردم از ديگر آداب هاي سخن گفتن مي باشد كه در آيه 83 سوره بقره و نيز 23 و 24 سوره اسراء بدان اشاره مي كند و مومنان را نيز موظف مي كند كه در بهترين شيوه بياني را براي سخن گفتن حتي با كافران و مشركان برانگيزنند و تند خو و بد سخن نباشند.( اسراء ايه 53) اين فرمان در حالي است كه مومنان همواره از سوي كافران و مشركان مورد اهانت و آزار بودند و مي خواستند كه واكنش هاي تندي را در پيش گيرند كه خداوند آنان را به نرمي و نيكويي دعوت مي كند تا به اين وسيله تاثير نيكو سخن گفتن را حتي در دشمنان بيان كند. اگر آنان مقابله به مثل مي كردند هر گز نمي توانستند تاثيري كه گذاشتند بگذارند ؛ چنان كه نرمي در گفتار و رفتار پيامبر(ص) موجب جلب مردمان به سوي ايشان شد. ( آل عمران آيه 159 و نگاه كنيد مجمع البيان ج 1 و 2 ص 868 و نيز همان مجلد 5 و 6 ص 450)

عفت در كلام در بيان برخي از مسايل به ويژه مسايل جنسي (بقره آيه 187 و 197 و 222 و 230 و 236 و نساء آيه 21 و 23 و 34 و آياتي ديگر ) و هم چنين اجتناب و پرهيز از بدگويي و زشت گويي و بد زباني (نساء آيه 148) از ديگر آداب سخن گفتن است.

يكي ديگر از آداب سخن گفتن اين است كه هر گاه سخن از انجام كاري در آينده داريد در هنگام بيان آن حتما با گفتن ان شاء الله استثنا را در نظر داشته باشيد و بدانيد كه هر كاري زماني مي تواند اجرايي شود كه اراده خداوند بدان تعلق گيرد.( كهف آيه 23 و 24)

خداوند در آيه 110 سوره اسراء از آداب سخن گفتن لزوم اعتدال را يادآور مي شود و در آيه 148 سوره نساء توضيح مي دهد كه پرخاش گري و فرياد زدن در سخن بر خلاف آداب سخن گفتن است و در آيه 19 سوره لقمان نيز به عنوان سفارش آن را مورد تاكيد قرار مي دهد.

استواري در سخن (نساء آيه 9 و احزاب آيه 70)، آشكار گويي(رعد آيه 10 و طه آيه 7) آسان گويي (مريم آيه 97 و دخان آيه 58) رسا گويي (نساء آيه 63) شايسته گويي (بقره آيه 263 و نساء آيه 5 و 8) راست گويي (احزاب آيه 70 و مريم آيه 49 و 50) پاكيزه گويي (حج ايه 23 و 24 و ابراهيم آيه 24 و 25) از ديگر آداب سخن گفتن است.

آفات سخن گفتن

قرآن در بيان شيوه و روش هاي بياني و سخن گفتن به آفات سخن نيز اشاره مي كند. برخي از آفاتي كه قرآن براي سخن گفتن بيان مي كند عبارتند از استهزا و تمسخر ديگري با زبان (نساء ايه 46) سخنان ياوه و بيهوده گويي و باطل (كهف آيه 14 و احزاب آيه 4 و حج آيه 30) بدگويي (ممحتنه آيه 1 و 2 و مجادله آيه 2) دروغ (كهف آيه 4 و 5 و نحل آيه 116) فحش و دشنام ( ) فريبندگي و نيرنگ ديگري (انعام آيه 112 و 113 و نيز انعام آيه 112) لغو گويي (مريم آيه 62 و واقعه آيه 25) لهوگويي (لقمان آيه 6)

اين ها نمونه هايي از آفات زبان است كه قرآن به اشكال مختلف با ذكر نمونه هاي عيني و تاريخي مي كوشد تا به شكلي مردمان از انجام آن دور سازد.

تحليل هر يك خود مي تواند بيان گر اين مطلب باشد كه همين وسيله ارتباطي و جلب و جذب بشر و عامل تعالي و تكامل و پيشرفت بشر كارد دو لبه اي است كه هم ممكن است سود برساند وهم آسيب هاي جدي به خود و ديگري وارد سازد. باشد كه با پرهيز از اين شيوه و روش هاي نابهنجار از سخنان پاكيزه سود بريم و خود را گرفتار بلايا و آفات آن نسازيم .

زمينه هاي تاثير سخن

از نظر قرآن زماني سخن مي تواند تاثير گذار باشد و اهداف شخص را برآورده سازد كه سخن داراي آراستگي و زيبايي كلام (انعام آيه 112 و 113) باشد. زيبايي و آرايه هاي ادبي مي تواند در جان ها تاثير گذار باشد و عواطف و احساسات وي را بر انگيزد. اين بدان معناست كه بهره گيري از شعرهاي نغز و اخلاقي مي تواند براي مبلغان ديني مفيد و سازنده باشد و به آساني پيام را به شكل عاطفي حتي در كودكان القا كنند .

البته كلام تاثيرگذار كلامي است كه همراه با استدلال و برهان باشد. ( نحل آيه 125) در حقيقت استواري كلام ( ابراهيم آيه 47) برخاسته از استدلال و برهان قوي اي است كه در آن وجود دارد.

امانت داري در سخن ( اعراف آيه 65 و 68 و نيز شعرا آيات 106 و 107 و آيات ديگر همين سوره ) از علل ديگر تاثير گذار است ؛ زيرا شنونده به گوينده اعتماد مي كند و در روان شناسي تبليغات اثبات شده است كه اعتماد به نفس شنونده از مهم ترين علل تاثير پذيري مخاطب از پيام است.

بلاغت و رسايي كلام (نساء آيه 63) ، تكرار و گوشزد كردن پي در پي رهنمودها ( قصص آيه 51) و جدال احسن داشتن (نحل ايه 125) خيرخواهي ( اعراف ايه 59 و 62) ساده گويي (مريم آيه 97) بهره گيري از عواطف (احزاب آيه 32) فصاحت و گويايي (طه آيات 25 تا 28) نيك سخني (اسراء آيه 53 ) و نيز نرمي سخن ( طه آيه 43 و 44) از عوامل تاثيرگذار سخن است كه قرآن بدان ها اشاره دارد.

آن چه بيان شده گزارش گونه اي از مساله بود كه در حوصله اين نوشتار از آيات قرآني بيان شد. توضيح بحث در باره هر يك از علل وعوامل و آفات وقت و جايي ديگري را مي طلبد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا