رفاه و رفاهزدگی از نگاه قرآن

از نظر قرآن، اقتصاد به شرطی میتواند ستون اصلی اجتماع باشد که فلسفه آفرینش را تامین کند؛ بنابراین، اگر این شرط با اقتصاد تامین نشود، اقتصاد نه تنها مایه حفظ و صیانت از اجتماع نیست، بلکه عامل بزرگترین و خطرناکترین رفتارهای اجتماعی میشود؛ زیرا هر چیزی به همان میزان اهمیت و جایگاه خودش میتواند زیانبار و خطرساز باشد. بر همین اساس، قرآن، رفاه زدگی را به عنوان یک رفتار اقتصادی خطرساز معرفی میکند و از مردمان میخواهد تا از آن رفتار اقتصادی اجتناب کنند؛ زیرا چنین رفتاری نه تنها به اقتصاد به عنوان ستون اصلی و قوام بخش اجتماع ضربه میزند، بلکه رفتارهای اجتماعی را تحت تاثیر مستقیم خود قرار داده و عامل فروپاشی اجتماع از طریق جرم و جنایت و ایجاد و تقویت نابهنجاری اجتماعی میشود.
هر چند رفاهزدگی یک فعالیت اقتصادی در عرصه مصرف و چگونگی بهرهمندی از امکانات است، ولی شکی نیست که اقتصاد سالم، اقتصادی است که در همه مراحل از توزیع منابع مالی تا تولید تا توزیع محصول تا مصرف از سلامتی برخوردار باشد که نشاندهنده دستیابی به اهداف و فلسفه آفرینش از جمله بهره مندی از فعالیتهای اقتصادی باشد؛ از نظر قرآن، رفاهزدگی به یک معنا آسیب بزرگ در بخش توزیع منابع مالی است؛ بنابراین باید به عنوان یک ناهنجاری و بیماری شناسایی و از آن اجتناب کرد. در مطلب حاضر دیدگاه قرآن درباره رفاه و رفاهزدگی و آثار منفی رفاهزدگی بررسی شده است.
رفاه مطلوب در چارچوب اهداف آفرینش
از نظر قرآن، رفاه و آسایش نه تنها مطلوب است بلکه یکی از اهداف خلافت الهی انسان در زمین است. از همین رو تلاش برای رفاه و رشد و شکوفایی اقتصادی فردی و اجتماعی پسندیده و سازنده است.(مائده، آیه ۶۶؛ اعراف، آیه ۹۷؛ مومنون، آیه ۵۰؛ ابراهیم، آیات ۳۴ و ۳۷) این مطلوب بودن رفاه و رشد اقتصادی تا جایی است که انسان میتواند از خدا آن را بخواهد و حضرت ابراهیم (ع) نیز برای همین دعا کرد تا چنین وضعیتی برای مومنان از فرزندان و ساکنان مکه فراهم آید. (ابراهیم، آیات ۳۵ تا ۳۷)
خدا در قرآن مومنان را ترغیب به کسب نعمت برای رسیدن به رفاه نسبی کرده است(بقره، آیه ۱۷۲؛ مائده، آیات ۲ و ۴)؛ ارزشمندى رفاه، مشروط به حرکت در مسیر اهداف آفرینش و شریعت اسلام دانسته شده است و انسان برای کسب رفاه و آسایش باید شروطی چون ایمان و عمل صالح(سبا، آیات ۳۵ و ۳۷) و ترس از خدا(مومنون، آیات ۵۵ تا ۵۸) و کمک به دیگران بویژه یتیمان و نیازمندان
(فجر، آیات ۱۵ تا ۱۹) و ابزاری دانستن آن برای ارزشهای اخروی(بقره، آیات ۲۰۰ و ۲۰۲؛ اعراف، آیه ۱۵۶) و مانند آنها را بشناسد و مراعات کند.
از نظر قرآن، مراعات اصول و اهداف و نیز ابزارهای مناسب و صحیح برای رفاه باید مد نظر قرار گیرد. البته انسان میتواند برای کسب رفاه حتی از جنیان بهره گیرد. (ص، آیات ۳۴ تا ۳۹) تامین ابزارهایی چون علم و دانش مناسب اقتصاد (قصص، آیات ۷۶؛ یوسف، آیات ۵۴ تا ۵۶)، وسایل حملونقل مناسب (نحل، آیه ۸؛ زخرف، آیات ۱۲ تا ۱۴)، سفر تجاری (نحل، آیه ۸؛ مزمل، آیه ۲۰) و مانند آنها از شرایط کسب رفاه مطلوب و نسبی است که باید از آنها بهره برد.
رفاه و رشد اقتصادی مطلوب در گرو ایمان و تقوای الهی و پاداش الهی نسبت به ایمان و تقواى مؤمنان در تمامى جامعهها است (اعراف، آیه ۹۶) از همین رو، تداوم رفاه و برخوردارى از نعمتها، مستلزم بهرهگیرى از روزیهای حلال همراه با شکر است که خود تجلی ایمان و تقوای الهی است. (نحل، آیات ۱۱۲ تا ۱۱۴) و انسانهایی که شکرگزار نعمت الهی هستند و بهدرستی از آن برای مقاصد آفرینش بهره میبرند (همان) و از هر گونه طغیان پرهیز میکنند(طه، آیات ۸۰ و ۸۱) و نواهی خدا را مراعات میکنند(بقره، آیات ۳۵ و ۳۶؛ اعراف، آیات ۱۹ و ۲۲) از رفاه نسبی و رشد اقتصادی مطلوب برخوردار بوده و این رفاه همچنان ادامه خواهد یافت تا زمانی که این شروط مراعات شود.
آثار منفی رفاهزدگی اقتصادی
باید توجه داشت که واژه رفاه در فرهنگ عربی و فارسی به معنای فراخ و آسان شدن زندگى(لسان العرب، ج ۵، ص ۲۷۷، «رفه»؛ لغت نامه، ج ۱۰، ص ۱۰۷۰۶، «رفاه») و برخوردارى از امکانات است (فرهنگ بزرگ سخن، ج ۴، ص ۳۶۴۵، «رفاه») که به طور طبیعی باید مطلوب باشد و به عنوان نه تنها یک امر مباح، بلکه امری مستحب از نظر شرعی مورد تاکید قرار گیرد؛ زیرا انسان به طور طبیعی باید در راستای دستیابی به سعادت و خوشبختی، از آسایش و رفاه اقتصادی برخوردار باشد و شکی نیست که این رفاه جز از طریق پیشرفت و رشد و شکوفایی اقتصادی به دست نمیآید. بنابراین، رفاه برآیند و نتیجه یک اقتصاد سالم و شکوفا است. پس باید از منظر آموزههای قرآن همان طوری که از رشد و شکوفایی اقتصادی در سایه سلامت اقتصادی حمایت کرد، باید به برآیند و نتیجه آن نیز پایبند بود و رفاه را یک امر مستحب دانست؛ زیرا رشد و پیشرفت اقتصادی مستحب است و اصولا پیامبران در قالب شرایع گوناگون بر آن بودند تا با ایجاد عدالت و برخورداری همگان از منابع ثروت و توزیع درست آن(حدید، آیه ۲۵؛ حشر، آیه ۷) و همچنین توزیع محصولات و فرآوردهها با بهرهگیری از ابزارهایی چون ترازو و کیل و پیمانه و ترک هر گونه کم فروشی و گران فروشی(انعام، آیه ۱۵۲؛ اسراء، آیه ۳۵؛ شعراء، آیات ۱۸۱ تا ۱۸۳؛ مطففین، آیات ۱ تا ۳؛ مائده، آیه ۸) اجتماع انسانی را به سطحی از رفاه و آسایش برسانند که سعادت آنان تامین شود و مردم در آسایش و آرامش بتوانند دنبال مقاصد بلند خلافت الهی باشند و برای آخرت ره توشه تقوا فراهم آورند و رستگاری ابدی را برای خود رقم زنند.(بقره، آیه ۱۹۷؛ حجرات، آیه ۱۳)
اما از نظر قرآن، زمانی رفاه، مطلوب خواهد بود که به دور از هرگونه افراط و تفریط باشد و از مردم میخواهد در مصرف و بهرهگیری از اقتصاد برای خویش و خانواده راه افراط و تفریط را ببندند و اجازه ندهند به گونهای اقتصاد مورد بهرهگیری قرار گیرد که در اصطلاح از آن به رفاهزدگی یاد میشود.
مفهوم رفاهزدگی به این معنا است که انسان از اموال و ثروت، فراتر از حد متعارف بهره گیرد و با اعمالی چون اسراف و تبذیر و مانند آنها، فرآوردهها و محصولات را تباه سازد.
بنابراین، هر چند که در قرآن واژه رفاه به کار نرفته است؛ اما رفاه به معنای گشادگی در روزی، برخورداری از امکانات با واژگانی دیگر از جمله «رحمت»، «نعمت»، «سرّاء»، «کنوز»، «برکات»، «تمتّع»، «رزق»، «تمکّن»، «حسنات»، «زرع»، «ثمرات» و یا مشتقّات مربوط به آنها و نیز از سیاق و قرائن موجود در آیات برای بیان این مفهوم به کار رفته است.
اما رفاهزدگی به معنای پیش گفته نیز در آیات قرآن با واژگانی چون اتراف و اسراف، تبذیر و مانند آنها به کار رفته است. باید توجه داشت اتراف از واژه «ترف» به معنای فراخ و گشادی، بلندی و برآمدگی و مانند آنها است. واژه «ترفه» در عربی به برآمدگی میانه لب بالا و ورم آن اشاره دارد. از نظر عربی «ترف» همان ناز و نعمت بسیار زندگی از نظر اقتصادی است و «مترف» انسانی است که ناز و نعمت بسیار او را بیخیال و فاسد کرده است.(لسان العرب، ذیل واژه ترف) از همین رو مترف را به معنای مرفه، راحت طلب، خوشگذران، بی غم، غرق در لذات، بیدرد، ستمگر، تجاوزگر و همچنین آن که هر کارى بخواهد بکند و کسى او را منع نکند، گفتهاند.
اسراف نیز به معنای زیاده روی در امری و تجاوزگری آمده، چنانکه تبذیر را نیز به معنای ریخت و پاش در امور اقتصادی دانستهاند.
به هر حال، مراد از رفاهزدگی در این مطلب همان زیادهروی در بهرهگیری از روزی فراوان و ناز و نعمت است که موجب خوشگذرانی و بیخیالی و عبور از هرگونه خط قرمز در قالب تجاوزگری اقتصادی در مصرف و بهرهمندی از آن است. از نظر قرآن چنین رویه از زندگی اقتصادی به سبب آنکه مخالف اهداف و فلسفه آفرینش و نیز قوامیت اقتصادی برای شخص و اجتماع است، رفتاری خلاف و حرام است؛ زیرا این رویه رفتاری در زندگی اقتصادی و بهرهگیری از امکانات اقتصادی که اتراف نامیده میشود آثار و تبعات بسیار زیانبار اقتصادی، اجتماعی و دنیوی و اخروی دارد که برخی از مهمترین آثار منفی رفاهزدگی اقتصادی از نظر قرآن عبارتند از:
۱- احساس مصونیّت از عذاب: برخوردارى از رفاه و آسایش مفرط، موجب احساس مصونیّت از عذاب الهى میشود؛ چنانکه قرآن از چنین توهم مترفان در قرآن سخن گفته است. (سبأ ، آیات ۳۴ و ۳۵) از نظر مترفان چون آنان در دنیا برخوردار از نعمتهای بسیار هستند و در ناز و نعمت به سر میبرند، چنین عنایتی از سوی خدا به معنای اکرام آنها است (فجر، آیه ۱۵)، بنابراین، همان طوری که خدا آنان را در دنیا با ناز و نعمت مورد تکریم قرار داده، در آخرت نیز برخوردار از اکرام الهی بوده و از عذاب مصون خواهند بود. جالب اینکه این افراد با آنکه اعتقادی به آخرت ندارند، ولی بر این باورند که اگر آخرتی هم باشد، برای آنان است نه افراد پست جامعه. (کهف، آیه ۳۶)
۲- استکبار: مترفان از نظر روانشناسی انسانهای متکبر و فخوری هستند.(هود، آیه۱۰) از همین رو در رفتار اجتماعی نیز انسانهای مستکبر بوده و رویه استکباری را در زندگی در پیش میگیرند. (اسراء، آیه ۸۳؛ کهف، آیات ۳۲ تا ۳۴؛ قصص، آیات ۷۶ تا ۸۳؛ فصلت، آیه ۵۱؛ فجر، آیه ۱۵) بنابراین، از نظر قرآن رفاه و آسایش مفرط، زمینه برترىطلبى و استکبار در افراد میشود که خود نوعی بیماری اجتماعی و سیاسی در عرصه اجتماع و فعالیتهای آن است.
۳- اضلال: از نظر قرآن، رفاهزدگان انسانهایی گمراه بلکه به سبب اعمال و رفتارهای استکباری و تفاخری خویش موجب گمراهی مردمان دیگر هستند. بنابراین باید آنان را «ضال مضل» دانست. قرآن با بیان اینکه برخوردارى فرعون و اطرافیانش از رفاه و امکانات دنیوى، زمینهساز گمراه کردن مردم از راه خدا شده بود، به این پیامد و اثر مخرب رفاهزدگی اشاره میکند.(یونس، آیه ۸۸)
۴- اعراض از اسلام: انسانهای رفاه زده، انسانهایی هستند که گرفتار لهو و بیهودگی زندگی دنیوی شدهاند و چنان سرگرم دنیا میشوند که از آخرت و زندگی پس از مرگ غافل میشوند. از همین رو حاضر به پذیرش حق از جمله اسلام نیستند. خدا در قرآن غوطهور شدن در رفاه و تمتّعات دنیوى را مانع پذیرش اسلام از سوى کافران دانسته است. (حجر ، آیات ۲ و ۳) از همین رو رفاهزدگان کمتر به اسلام ایمان آورده و شرایع اسلام عمل میکنند و کمتر پایبند به اصول شریعت هستند؛ زیرا چنان در حال لذات مادی دنیوی هستند که هیچ اندیشهای نسبت به فردای آخرت خویش ندارند.
۵- اعراض از حق: چنانکه گفته شد، رفاهزدگی عامل حقگریزی و عدم پذیرش سخنان حق است. از همینرو برخوردارى قوم سبأ از رفاه، زمینهساز اعراض آنان از حق شده بود. (سبأ، آیات ۱۵ و ۱۶؛ مجمع البیان، ج ۷ – ۸ ، ص ۶۰۵)
۶- اعراض از ذکر خدا: برخوردارى از رفاه و آسایش موجب اعراض از ذکر خدا میشود و رفاهزدگان به سبب سرمستی از نعمت و آسایش نیازی نمیبینند که به دعا و نیایش بپردازند و یاد خدا را در دل داشته باشند.(اسراء، آیه ۸۳؛ فصلت، آیه ۵۱؛ مجمع البیان، ج ۵ – ۶ ، ص ۶۷۳)
۷- افزایش جمعیّت: چنانکه گفته شد، رفاه و آسایش امری مطلوب و پسندیده در اسلام است؛ اما رفاهزدگی خطرناک است. رفاه اجتماعی موجب افزایش جمعیت میشود، اما همین افزایش جمعیتی با توجه به رفاه میتواند به یک بیماری تبدیل شود و انسان گمان کند که افزایش جمعیتی موجب افزایش ارزش اجتماعی و جایگاهی آنان است به گونهای که بتوانند هر سخن و رفتاری را داشته باشند و مواخذه و توبیخی نشوند. (اعراف، آیات ۹۴ و ۹۵؛ مجمع البیان، ج ۳ – ۴، ص ۶۹۵؛ توبه، آیه ۶۹؛ سباء، آیه ۳۵) در حالی که اموال و فرزندان چیزی جز کوره آتش امتحان برای آدمی نیست. (تغابن، آیه۱۵)
۸- انکار معاد: رفاهزدگی و افزایش ناز و نعمت و آسایش انسانها زمینهساز انکار معاد از سوی آنان میشود. این افراد به سبب رفاهزدگی نه تنها از آخرت غافل هستند بلکه به صراحت به انکار یا تشکیک در آن میپردازند تا این گونه از نظر روانی خویش را در محیطی به دور از هرگونه اضطراب و تشویش نسبت به عملکرد خلاف شریعت و عقل قرار دهند و بتوانند. به فجور و بیبند و باری و دریدگی خویش ادامه دهند.(کهف، آیات ۳۲ تا ۳۶؛ فصلتف آیات ۵۰ تا ۵۴)
۹- بلا و فتنه: از نظر قرآن اموال، عامل آزمون الهی و همانند کوره ذوب فلزات است تا معلوم دارد چه اندازه انسان از انسانیت برخوردار بوده یا از ناخالصیهای اخلاقی و انسانی رنج میبرد. بنابراین، نباید نعمت و مال را جز اسباب آزمون الهی دید. از همینرو خدا برخوردارى از رفاه را زمینهساز بروز و ظهور بلایا و محنتها و فتنههای گوناگون میداند و به مردمان هشدار میدهد که از امکانات بدرستی استفاده کنند و مثلا با انفاق آن، خود را برای زندگی سعادتمند اخروی آماده سازند، نه آنکه با انباشت و کنز آن یا تبذیر و اسراف و رفاه زدگی و مانند آنها خود را دوزخی سازند. (انفال، آیه ۲۸؛ زمر، آیه ۴۹؛ تغابن، آیه ۱۵؛ مجمع البیان، ج ۳ – ۴، ۸۲۴؛ ج ۹ – ۱۰، ص ۴۵۲) از نظر قرآن رفاهزدگی، زمینه ابتلاى انسان به انحراف از دین و خیانت به آن است و کسانی که رفاه زده میشوند به خدا و رسول (ص) و خودشان خیانت میکنند و بر اساس شریعت عمل نمیکنند.(انفال، آیات ۲۷ و۲۸)
۱۰- تجاوزگرى و قیام علیه نظام اسلامی: رفاه و فراوانى روزى موجب تجاوزگرى انسان در زمین و قیام و طغیان علیه نظام اسلامی و رهبری آن میشود. (شوری، آیه ۲۷)؛ زیرا مراد از بسط رزق، همان توسعه و رفاه در روزى است (مجمع البیان، ج ۹ – ۱۰، ص ۴۶) که میتواند رفاهزدگی را نیز به دنبال داشته باشد؛ چنانکه رفاه قارون موجب تجاوز و طغیان وى علیه ملّت خود و نظام سیاسی و رهبری حضرت موسی(ع) شد و حاضر نشد تا اموال خویش را در راه خدمت به دین هزینه کند و مبلغی را در راه خدا انفاق و به واجبات مالی خویش عمل کند. (قصص، آیه ۷۶)
۱۱- تحقیر دیگران: چنانکه گفته شد، رفاهزدگان انسانهای فخرفروش و متکبر هستند و از نظر روانشناسی خود را برتر میدانند که گویی از دماغ فیل افتادهاند. از همین رو نسبت به دیگران نه تنها در رفتار، مستکبرانه برخورد میکنند بلکه به تحقیر و تمسخر دیگران میپردازند. از همینرو قرآن، تحقیر دیگران را از حالات انسان هنگام رفاه و برخوردارى از نعمتها دانسته و به این افراد هشدار میدهد تا خود را از رفاهزدگی و آثار و تبعات روانی و اجتماعی آن دور نگه دارند و از این امور عبرت گیرند و خود آن را دوباره تجربه نکنند.(کهف، آیات ۳۲ تا ۳۴)
۱۲- تحلیل نادرست: رفاهزدگی موجب وارونگی نگاه انسان به حقایق و زندگی میشود؛گویی رفاهزده در جهان مجازی و خیالی زندگی میکند که از واقعیتها و حقایق زندگی طبیعی بیرون است. بر همین اساس، رفاهزدگان گرفتار تحلیلهای نادرست از امور زندگی و هستی میشوند و خدا در قرآن بیان میکند که رفاه و آسایش برخى انسانها درپى دارنده تحلیل نادرست نسبت به حوادث و سختیهاى هشداردهنده میشود و آنان از آن هشدارها درس نمیآموزند. (اعراف، آیات ۹۴ و ۹۵)
۱۳- ترک جهاد: رفاهمندى ثروتمندان، مانع از حضور آنان در جهاد است. اصولا رفاهزدگی اجازه نمیدهد تا انسان به کارهای دشواری همچون جهاد بپردازد. (توبه ، آیه ۹۳) از همینرو رفاهطلبى منافقان، زمینه ترک جهاد از سوى آنان شده است. (توبه، آیه ۴۲)
۱۴- تزیین زشتیها: جلوهگرى و تزیین زشتیها، پیامد منفى رفاه و آسایش برخى انسانها است. در حقیقت اسرافگران رفاهزده، اسراف و تبذیر و مانند آنها را عملی نیک و درست میشمارند و بیهیچ عذاب وجدانی به اسراف اقدام میکنند.(یونس، آیه ۱۲)
۱۵- تفاخر: از نظر قرآن، پیدایش حالت تفاخر و اظهار آن در پى بهرهمندى از رفاه و آسایش است و انسانهای رفاه زده گرفتار تفاخر میشوند.(هود، آیه ۱۰؛ کهف، آیات ۳۲ و ۳۴؛ قصص، آیه ۷۹)
۱۶- شادمانى غرورآمیز: شادمانى غرورآمیز انسان به سبب رفاه و ثروت در زندگانى دنیا است. کسانی که رفاه زده هستند، گرفتار فرحناکی و شادی هیجانآمیز و بدمستی میشوند. (انعام، آیه ۴۴؛ هود، آیات ۹ و ۱۰؛ رعد، آیه ۲۶؛ روم ، آیه ۳۶؛ شوری، آیه ۴۸؛ مجمع البیان، ج ۷ – ۸، ص ۴۷۸) از نظر قرآن، فرحناکی و بدمستی قارون همراه با غرور، هنگام رفاهمندى او، خود گواهی روشن است که رفاهزدگی چه بر سر انسان میآورد. (قصص، آیات ۷۶ تا ۸۳)
۱۷- شرک: برخوردارى انسانها از رفاه و آسایش بیش از حد بعد از گرفتارى به سختیها و مشکلات، زمینه ساز شرک میشود؛ چنانکه رفاهزدگی در طول تاریخ این گونه موجب شرک گروهى از انسانها شده است.(انعام، آیات ۶۳ و ۶۴؛ نحل ، آیات ۵۳ و ۵۴؛ فرقان، آیه ۱۸؛ روم، آیه ۳۳؛ زمر، آیه ۸؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۱۹۱؛ مجمع البیان، ج ۷ – ۸ ، ص ۴۷۶) از نظر قرآن، توجّه انسان به عوامل طبیعى به جاى توجّه به خدا، از پیامدهاى برخوردارى انسان از رفاه در زندگی است و این افراد اسباب را جای مسببالاسباب قرار میدهند و گمان میکنند که این اسباب است که به عنوان علت یا عامل اصلی در عرض خدا عمل میکند، نه در طول خدا.(کهف، آیات ۳۸ و ۳۹؛ قصص، آیات ۷۶ و ۷۸؛ زمر، آیه ۴۹؛ واقعه، آیات ۴۵ تا ۴۷؛ مجمع البیان، ج ۹ – ۱۰، ص ۳۳۴)
۱۸- طغیان: برخوردارى کافران از رفاه، موجب لجاجت و طغیان آنها در برابر حق و اسلام و شریعت و رهبران الهی میشود. (توبه، آیه ۷۹؛ مومنون، آیات ۷۴ و ۷۵؛ شوری، آیه ۲۷) اصولا رفاهمندى و احساس بى نیازى، از موجبات طغیان انسان است و انسان همین که احساس کرد فقرش به غنا تبدیل شده با آنکه حقیقت ندارد، ولی همین احساس غنا موجب میشود که سر به طغیان گذارد و خدا را بنده نباشد.(علق، آیات ۶ و ۷)
۱۹- ظلم و ستم: رفاه مندى، زمینهساز ظلم به نفس و ظلم به دیگری میشود. (سباء، آیات ۱۵ تا ۱۷) از نظر قرآن گرایش و دلبستگى امّتهاى پیشین به رفاه و لذّتهاى دنیوى، موجب ظلم و ستم آنها شده است. (هود، آیه ۱۱۶) زیرا این افراد به جای استفاده درست از نعمت و شکرگزاری، به ناسپاسى و نادیده گرفتن بخشش خداوند در رفاه خویشرو میآورند و همین، چیزی جز ظلم و ستم در حق خود و خدا و خلق نیست.(زمر، آیات ۴۹ تا ۵۱)
۲۰- عُجب و خودپسندی: برخوردارى انسانها از نعمت و رفاه، زمینه ساز عُجب و خودپسندی میشود و آنها در دام فریب و غرور ثروت خویش میافتند و این گونه است که بدمستی میکنند و خودپسندانه با دیگران مواجه میشوند و تفاخر میورزند.(کهف، آیات ۳۲ تا ۳۴؛ سباء، آیات ۳۴ و ۳۵؛ غافر، آیات ۸۲ و ۸۳؛ فجر، آیه ۱۵؛ مجمع البیان، ج ۷ – ۸ ، ص ۸۳۲) حتی از نظر قرآن برطرف شدن سختیهاى انسان و برخوردارى از نعمت و رفاه، از موجبات عُجب و خودپسندی انسان میشود. (زمر، آیه ۴۹؛ فصلت، آیات ۵۰ و ۵۱)
۲۱- غفلت: رفاه طلبان، در خطر غفلت از یاد خدا هستند و شخص، خدایی را که همه جا حاضر و ناظر است نمیبیند و توجهی به خدا و اهداف آفرینش و دستورها و احکام آن نمیکند.(اعراف، آیات ۹۴ و۹۵؛ یونس، آیه ۱۲؛ زخر، آیات ۱۲ و ۱۳؛ مجمع البیان، ج ۳ – ۴، ص ۶۹۵)
۲۲- فساد: برخوردارى از رفاه و امکانات مادّى، زمینهساز فسادگرى در زمین میشود و رفاهزدگان دچار فساد و تباهی در زمین میشوند.(قصص، آیات ۷۶ تا ۸۳)
۲۳- فسق: برخوردارى از رفاه و ثروت، زمینه ساز فسق مترفان میشود و آنان به ظاهر نیز بیتوجه بوده و هنجارشکنی میکنند.(اسراء، آیه ۱۶) این گونه است که هنجارهای اجتماعی از سوی مترفان و رفاه زدگان نادیده گرفته میشود و فسق و فجور در جامعه رواج مییابد.
۲۴- کفر: برخوردارى از رفاه، زمینه ساز کفر در انسان است.(اعراف، آیات ۷۴ و ۷۶؛ حجر، آیات ۲ و ۳؛ کهف، آیات ۳۲ و ۳۷؛ مؤمنون؛ آیات ۳۲ – ۳۸؛ شعراء، آیات ۱۲۳ و ۱۳۳ و ۱۴۱ و ۱۴۷ و ۱۴۸) از نظر قرآن، خدا بسط و قبض روزی را بر اساس حکمت و مصلحت انجام میدهد و اگر میخواست رفاه مردمان را افزایش دهد نه تنها به کفر میانجامید بلکه حتی رفاهمندی کافران موجب کفر مومنان میشد. به سخن دیگر، گرایش همه انسانها به کفر، در صورت رفاهمندى کافران یک اصل انکار ناپذیر است. از همین رو رفاه و آسایش اقتصادی محدود خواهد بود و این گونه نیست که آسایش و رفاه به اندازهای باشد که انسان احساس کند که دیگر غنی است و دیگر نیازی به خدا ندارد. (زخرف، آیات ۳۳ و ۳۴) به هر حال، برخوردارى از رفاه، زمینه ساز انکار قیامت و کفر به آن است و خدا نسبت به آن هشدار میدهد.(واقعه، آیات ۴۵ تا ۴۸)
۲۵- کفران نعمت: کفران نعمت اهل رفاه، داراى پیشینه طولانى در تاریخ است و همواره رفاهزدگان به جای شکر نعمت به کفران آن از طریق تبذیر و اسراف اقدام کردهاند و بهدرستی از نعمتهای الهی برای اهداف آفرینش و سعادت دنیوی و اخروی خویش و دیگران سود نبردهاند.(زمر، آیات ۴۹ و ۵۰؛ نحل، آیه ۱۱۲؛ اسراء، آیه ۸۳؛ روم ، آیات ۳۳ و ۳۴؛ سبا ، آیات ۱۵ – ۱۷؛ زمر ، آیه ۸؛ فصّلت ، آیات ۵۱ و ۵۲)
۲۶- هلاکت: هلاکت رفاه زدگان به سبب افراط و سوءاستفاده از نعمتهای الهی یک سنت الهی است. از همین رو رفاهزدگی فرعون، قارون و اشراف دربار وى، زمینهساز فرود آمدن عذاب الهى و هلاکت آنان شده است.(یونس، آیات ۸۸ و ۸۹؛ کهف، آیات ۷۶ تا ۸۳) از نظر قرآن، دلبستگى و گرایش شدید به رفاه، از موجبات هلاکت امّتهاى پیشین شده است.(انعام، آیه ۴۴؛ هود، آیه ۱۱۶؛ انبیاء، آیات ۱۱ و ۱۳؛ مومنون، آیات ۶۴ و ۶۵؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۱۹۱)