ربا عامل بحران اقتصادی

مروری بر آثار و پیامدهای رباخواری از نگاه قرآن
از نظر آموزههای قرآنی، برخی از فعالیتهای اقتصادی به جای آنکه موجب رشد و شکوفایی و برکت در امور اقتصادی باشد، به عنوان مانع بلکه حتی عامل فروپاشی و بحران در امر اقتصادی جامعه میشود و اقتصاد را از ستون قوام بخش اجتماع به یک عامل زوال فرهنگی و تمدنی آن تبدیل میکند؛ زیرا نه تنها آسایش را از اجتماع سلب میکند، بلکه موجبات اضطراب اجتماعی و بحرانهای روحی و روانی در افراد اجتماع و سلب آرامش آنان میشود. از جمله این فعالیتهای بسیار مخرب و غیر سازنده اقتصادی میتوان به ربا و نزولخواری اشاره کرد که در آیات قرآن به عنوان عامل فساد اقتصادی مطرح و از آن نهی شده است.
چیستی ربا
از آنجا که احکام و آموزههای دستوری قرآن، در چارچوب مصالح و مفاسد سامان یافته است؛ برای درک نهی الهی از ربا باید به آثار زیانبار رباخواریاشاره کرد تا با درک این آثار منفی، علل و چرایی حکم نهی الهی دانسته و فلسفه آن آشکار شود. برای اهمیت این حکم الهی که در برخی از آیات عمل رباخواری به عنوان اعلان رسمی جنگ با خدا دانسته شده(بقره، آیه ۲۷۹)، بهتر است که نخست به این آثار زیانبار رباخواریاشاره شود.
واژه «ربا» از ریشه «ربو» به معنای زیادى، بلندی، تپه، ورم کردن، رشد، نمو، پرورش و مانند آنها است.(لسان العرب، ج ۵، ص ۱۲۶، «ربا».)
در فرهنگ اصطلاحات قرآنی و فقهی مراد از ربا، زیادی خواهی در معامله و قرض است؛ زیرا از نظر فقهی ربا بر دو گونه است: ۱. رباى معاملى همچون فروختن دو جنس مشابه هم به یکدیگر، به شرط آنکه وزن شده باشد و درخواست زیاده شود؛ ۲. رباى قرضى به معناى قرض دادن، به شرط زیاده، هر چند مکیل و یا موزون نباشد، مثل آنکه یک درهم قرض بدهد و شرط کند که دو درهم بگیرد.(جواهرالکلام، ج ۲۳، ص ۳۳۴؛ التّبیان، ج ۲، ص ۳۵۹)
براساس آموزههای قرآن، رباخواری یک رفتار و فعالیت سالم اقتصادی همچون بیع و تجارت نیست که خدا در آن سود و برکت قرار میدهد و موجب رشد اقتصاد فرد و اجتماع میشود(بقره، آیه ۲۷۵)، بلکه رباخواری در حقیقت عملی ضد اقتصادی است که مانع رشد و شکوفایی اقتصاد فرد و اجتماع میشود و زمینههایی را برای بحران اقتصادی اجتماع ایجاد میکند.(همان)
آثار زیانبار رباخواری
از نظر قرآن، چنین رویهای در فعالیتهای اقتصادی بسیار خطرناک است؛ زیرا آثاری در ابعاد گوناگون به دنبال دارد که همگی آنها زیانبار است. از جمله این آثار ویرانگر میتوان به موارد زیراشاره کرد:
۱. بی برکتی: از مهمترین آثار زیانبار رباخواری میتوان به بیبرکتی در مال و ثروتاشاره کرد.(بقره، آیه ۲۷۶؛ روم، آیه ۳۹) در حالی که شخص رباخوار بر آن است تا با زیادهخواهی و نزولخواری بر ثروت و مال خویش بیفزاید، از نظر قرآن، نتیجه نهایی چنین فعالیت فاسد اقتصادی عکس انتظار و توقع شخص خواهد بود؛ زیرا در مال ربوی برکتی نیست و مال هر چند که به ظاهر افزایش مییابد، ولی از ماندگاری و تاثیر مثبت در زندگی و کسب و کار شخص خبری نخواهد بود؛ زیرا هر افزایش مال و ثروت به معنای بهرهمندی مفید و سازنده و استفاده مناسب از آن نیست؛ بلکه این برکت الهی است که مال را به گونهای قرار میدهد که بهترین بهره مناسب را از آن میبرد. شاید تاکنون دیده باشید که اثاث و کالایی که برای خانه خریده میشود، عمر کوتاهی دارد و بر خلاف توقع به سرعت نیاز به تعمیر یا تغییر مییابد و کلی ضرر و زیان بر خریدار تحمیل میکند؛ در حالی که کالایی دیگر که به نظر میرسد باید عمر کوتاهی داشته باشد، عمر طولانی مییابد و در مدت عمرش نیاز به تغییر و تعمیر پیدا نمیکند و هیچ هزینه اضافی بر شخص تحمیل نمیکند. اینها نمونههایی از بیبرکتی یا برکتی در اموال انسان است. در روایات نیز بیان شده که مال حرام بیبرکت است: «إِنَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمی وَ إِنْ نَمَى لَا یُبَارَکُ لَهُ فِیهِ؛ مال حرام رشد نمیکند و زیاد نمیشود و اگر هم رشد کند ، برکت نخواهد داشت. » (کافی، ج ۵، ص ۱۲۵)
۲. محرومیت از حلال: از نظر قرآن، رباخواری، از مصادیق ظلم و حرامخواری است. از یک نظر شخص، به جای آنکه مال حلالی را در زندگی خویش وارد کند، مال حرام وارد میکند که خود آسیبزا است. از سوی دیگر، همین حرامخواری آثار و تبعات دیگری دارد که از جمله آنها محرومیت شخص از حلالهای دیگر است؛ به این معنا که زندگی شخص به گونهای در میآید که از حلالهای دیگر نیز محروم میشود. این امر در امتهای پیشین حتی به شکل تحریم حلال از سوی خدا در قالب تشریع و احکام شریعت مطرح شده است؛ چنانکه خدا در قرآن میفرماید یهودیان به سبب ظلم رباخواری، خداوند حلالهایی را در شریعت یهودی بر آنان حرام کرد.(نساء، آیات ۱۶۰ و ۱۶۱) بنابراین اگر خدا در قالب حکم تشریعی، در راستای تنبیه و مجازات رباخواران، حتی حلالهایی را بر آنان حرام میکند، به طور طبیعی باید گفت که در قالب حکم تکوینی، کاری میکند که رباخواران از برخی از حلالها محروم شوند؛ چون زندگی خویش را آلوده به ظلم و حرام خواری کردهاند، به طور طبیعی این حرام در همه زندگی آنان رسوخ میکند و بستری را فراهم میآورد تا نتوانند از بسیاری از حلالهای الهی بهرهمند شوند. به سخن دیگر، محرومیت از حلالها واکنش طبیعی و تکوینی رباخواری است که زندگی انسان را آلوده کرده است.
۳. محرومیت از نعمتها: از نظر قرآن، کسانی که رباخواری میکنند و به این ظلم و بیعدالتی و حرامخواری گرایش دارند، از نعمتهای الهی محروم میشوند؛ چنانکه یهودیان رباخوار گرفتار شدند.(نساء، آیات ۱۶۰ و ۱۶۱) کسانی که رباخواری میکنند، نعمت حلال را به حرام آلوده کرده و به جای شکر نعمت، کفران نعمت میکنند؛ از این رو، خدا آنان را گرفتار تنگدستی و بدبختی میکند.(نحل، آیه ۱۱۲)
۴. فقدان تعادل روانی و رفتاری: از نظر قرآن، رباخواری تنها در حوزه اقتصادی انسان تاثیر منفی نمیگذارد، بلکه آثار زیانبار آن در حوزه روانی و رفتاری نیز بروز و ظهور میکند؛ زیرا رباخوری موجب میشود تا ابلیس و شیاطین بر شخص مسلط شوند و کنترل روان و رفتار او را در دست گیرند. از همین رو خدا میفرماید: الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ؛ کسانى که ربا مىخورند، قیام نمیکنند و برنمى خیزند، مگر مانند برخاستن کسى که شیطان بر اثر تماس، پریشان حال و آشفتهاش کرده است.(بقره، آیه ۲۷۵) از نظر قرآن، کسی که تحت تاثیر رباخواری قرار میگیرد، گویی شیطانی او را مس میکند و در روان و رفتارش تاثیرات منفی ایجاد میکند. این گونه است که تعادل روانی و رفتاری خویش را از دست میدهد. در هنگام قیامت نیز همچون مستانی بر میخیزد که نمیتواند مستقیم بایستد و تلو تلوخوران به این سمت و آن سمت میرود؛ چنانکه در روایتى از رسول خدا(ص) آمده است که رباخواران با این حال در قیامت بر میخیزند(الدّرّالمنثور، ج ۲، ص ۱۰۲)؛ زیرا قیامت تجسم باطن احوال و اعمال انسانی است. پس کسی که در اینجا گرفتار مس شیطان شده و تعادل روانی و رفتاری خویش را از دست داده، در قیامت همانگونه بر میخیزد و در تجسم قیامتی، خود را نشان میدهد. همچنین از این آیه به دست میآید که رباخواران گرفتار نوعی جنون و دیوانگی تحت تاثیر شیطان قرار میگیرند.
۵. عدم رستگاری: از نظر قرآن، رستگاری در گرو ایمان و عمل صالح است؛ در حالی که رباخواران از نظر فکری گرفتار نوعی کفر و از نظر رفتاری دچار اعمال زشت و ناپسند هستند. از همین روست که رنگ فلاح و رستگاری را نخواهند دید. اینان به سبب آنکه بیتقوایی میکنند مورد خشم و غضب الهی قرار میگیرند؛ لذا خدا ضمن نهی از رباخواری از مردمان میخواهد تا تقوای الهی پیشه کرده و از رباخواری دست بردارند تا رستگار شوند.(آل عمران، آیه ۱۳۰)
۶. کفر: چنانکه گفته شد، رباخواری بیانگر کفر به خدا و فقدان ایمان به اوست. ازهمین رو خدا به مردم هشدار میدهد تا از رباخواری دست بردارند؛ زیرا نتیجه آن چیزی جز کفر نیست.(آل عمران، آیات ۱۳۰ و ۱۳۱؛ بقره، آیه ۲۷۶)
۷. گناه: انسان رباخوار نه تنها با ارتکاب این حرام، گناهکار میشود، بلکه شرایطی را برای خودش ایجاد میکند که گناهان دیگری نیز به سراغ او میآید و انجام میدهد(بقره، آیه ۲۷۶)؛ در روایات بیان شده لقمه حرام انسان را به گناهان بزرگی چون قتل پیامبران و اولیای الهی میکشاند؛ چنانکه قاتلین سید الشهداء امام حسین(ع) کسانی بودند که شکمهای آنان از لقمههای حرام بویژه اختلاس از بیتالمال پر بوده است؛ زیرا رهبری قاتلان در دستان کسانی بود که همگی در دوره خلافت ظالمانه، از بیتالمال اختلاس میکردند و به ظلم و چپاول اموال عمومی میپرداختند. در روایت است امام حسین پیش از ظهر عاشورا در کربلا صحبتهای زیادی کرد، ولی هیچ کدام اثر نمیکرد. در آخر حضرت فرمودند: « فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ؛ چون شکمهای شما از حرام پرشده است ، حرفهای من در شما اثر نمیگذارد.»(بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۸)
۸. جنگ علیه خدا: رباخوارى، موجب قرار گرفتن در زمره محاربان با خدا است و کسانی که رباخواری میکنند به عنوان محارب و دشمنان خدا مطرح میشوند وباید مجازات دنیوی و اخروی را پذیرا باشند؛ زیرا خدا با دشمنان خویش مدارا نخواهد کرد و در دنیا و آخرت آنان را مجازات میکند.(بقره، آیات ۲۷۸ و ۲۷۹) باید یادآور شد کسی که اعلان رسمی جنگ با خدا را نمیکند ، گاه در همین دنیا به سبب گناهان کبیره مجازات میشود، چه رسد به کسانی که به طور رسمی و آشکار اعلان جنگ میکنند و با گناه کبیره رباخواری نه تنها به خود، بلکه به اقتصاد و ستون قوام بخش و سعادت آفرین اجتماع ضربه و زیان وارد میسازند.
۹. جنگ با پیامبر(ص) و اولیای امور اجتماع: رباخوارى، موجب قرار گرفتن در زمره محاربان با پیامبر (ص) است؛ و کسی که به رباخواری اقدام میکند، با رهبری نظام سیاسی ولایی مخالفت میکند؛ زیرا اقتصاد اجتماع و ستونهای سعادت و آسایشی و آرامشی را دچار بحران میسازد. پیامبر(ص) به عنوان رهبری اجتماع، بر آن است تا همچون همه پیامبران و رسالت آنان(حدید، آیه ۲۵) و مانند حضرت یوسف(ع) اقتصاد اجتماع را در مسیر کمالی و رشدی و بهره مندی قرار دهد(یوسف، آیات ۴۵ تا ۵۶) ، اما رباخواران در تضاد عملی و رفتاری با ایشان و دیگر رهبران اجتماع عمل میکنند و اجازه نمیدهند تا عدالت در اجتماع جاری شود و گردش سالم اقتصادی تحقق یابد.(حشر، آیه ۷) همچنین پیامبر اکرم(ص) و نیز دیگر اولیای امور از رهبران در طول تاریخ به عنوان «قوامین بالقسط» باید عمل کنند و قسط و عدالت را به تمام و کمال اقامه نمایند، (مائده، آیه ۸) در حالی که رباخواران اجازه نمیدهند تا این امر تحقق یابد؛ از همین رو رباخواری اعلان رسمی جنگ با پیامبر(ص) و اوصیای ایشان از خلفای بر حق و اولیای امور تلقی میشود.(بقره، آیات ۲۷۸ و ۲۷۹) باید توجه داشت که وقتی در آیات قرآن پیامبر(ص) در کنار خدا مطرح میشود، در بسیاری از موارد به جنبه ولایتی آن حضرت(ص) نسبت به اجتماع توجه میدهد؛ زیرا پیامبر(ص) به عنوان رهبر اجتماع وظایف و اختیاراتی دارد که معصیت آن حضرت(ص) دراین موارد خود حکمی جداگانه دارد(نساء، آیات ۵۹ و ۶۰؛ احزاب، آیه ۳۶)، هر چند که هر حکم ایشان مطابق وحی است؛ زیرا نطق ایشان و دیگر اعمال ایشان چیزی جز وحی نیست(نجم، آیات ۳ و ۴؛ انفال، آیه ۱۷)؛ از همین رو خدا در آیات ۸ و ۹ سوره مجادله به «معصیت الرسول» برای تاکید بر آن دوبار جدا گانهاشاره میکند: بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ، و از مردمان میخواهد با رسولالله مخالفت نکنند و علیه ایشان عصیان نورزند.
۱۰. محرومیّت از محبّت و رحمت خداوند : از نظر قرآن، کسانی محبوب خدا هستند که مطیع اوامر و نواهی خدا و پیامبرش باشند(آل عمران، آیات ۳۱ و ۳۲؛ مائده، آیه ۵۴) اما کسانی که رباخواری میکنند، نه تنها مطیع خدا و رسولش نیستند، بلکه به طور رسمی به جنگ خدا و پیامبرش رفتهاند. از همین رو، مغضوب و مبغوض خدا هستند. بنابراین باید گفت رباخوارى، موجب محرومیّت از محبّت و رحمت خداوند میشود و رباخواران محبوب خدا نبوده بلکه مغضوب و مبغوض خدا خواهند بود.(بقره، آیه ۲۷۶؛ نساء، آیات ۱۶۰ و ۱۶۱)
۱۱. ناسپاسی: از نظر قرآن سپاسگزار کسی است که از نعمتهای الهی بدرستی و مناسب فطرت و شریعت بهره گیرد و کسی که خلاف آن عمل کند، در حقیقت نعمتهای الهی را ناسپاسی کرده است. از نظر قرآن رباخوارى، باعث ناسپاسى شدید نعمت و گناهکارى شخص رباخوار میشود و از همین رو از آن منع و نهی کرده است.(بقره، آیه ۲۷۶)
۱۲. جاودانگی در دوزخ: جاودانگى در عذاب، پیامد رباخواری در صورت تکرار آن است. به سخن دیگر ،کسانی که دست از رباخواری بر نمیدارند، خودشان را برای عذاب جاودان دوزخ و آتش فروزان آن آماده کردهاند.(بقره، آیه ۲۷۵)
۱۳. عذاب دردناک: رباخواری به عنوان گناهی بزرگ موجب ورود انسان به دوزخ و عذاب سخت و دردناک آن میشود.(نساء، آیه ۱۶۱)
۱۴. استحقاق قتل: از نظر مجازات دنیوی نیز حکم حقوقی رباخواری در صورت عدم توبه و تکرار آن قتل است؛ زیرا رباخوار به جنگ سعادت مردم رفته و ستون اصلی اجتماع و اقتصاد سالم را هدف قرار داده است.(بقره، آیه ۲۷۹) خدا در این آیه با جمله «فأذنوا بحرب…» به این نکته توجه میدهد که رباخواران به جنگ رسمی و علنی خدا و رسولالله (ص) به عنوان رهبر اجتماع اسلامی رفته اند؛ از همین رو، از نظر حقوقی و قانونی مجازات این دسته افراد مرگ است و مسئولان نظام اسلامی باید این افراد را به عنوان محاربان با خدا و نظام ولایی اسلامی اعدام کنند.پس نظام اسلامی باید این افراد را در صورت عدم توبه و تکرار جرم بهاشد مجازات یعنی اعدام محکوم کند.(نگاه کنید: مجمع البیان، ج ۱ – ۲، ص ۶۷۴)
۱۵. ظلم و بیعدالتی : از نظر قرآن، رباخواری ظلم و بیعدالتی در عرصه اقتصادی است. بنابراین، رباخوار در جهت خلاف آموزههای اسلام عمل میکند و اجازه نمیدهد تا عدالت در اجتماع تحقق یابد.(حدید، آیه ۲۵؛ انعام، آیه ۱۵۱؛ مائده، آیه ۸؛ بقره، آیات ۲۷۸ تا ۲۷۹)
۱۶. عدم ملکیت سود: از نظر قرآن، حکم حقوقی ربا این است که شخص، مالک اموال و سود حاصله از معامله ربوی نمیشود؛ زیرا ربا از موارد صحیح انتقال ملکی از فردی به فرد دیگر نیست. (بقره، آیات ۲۷۵ تا ۲۷۸؛ آل عمران، آیه ۱۳۰)
۱۷. بطلان معاملات ربوی: همچنین از نظر قرآن، معاملات ربوی از نظر حقوقی باطل است و حکم وضعی چنین معاملهای بطلان آن است. به سخن دیگر، همان طوری که حکم تکلیفی حرمت است، حکم وضعی آن بطلان است؛ زیرا نهى در معاملات، موجب بطلان آنها است.(بقره، آیات ۲۷۵ تا ۲۷۸؛ آل عمران، آیه ۱۳۰)
۱۸. حرمت تصرف: حرمت تصرّف در اموال ربوى و رباى گرفته شده از دیگر احکام حقوقی و وضعی رباخواری است؛ زیرا شخص با معامله ربوی صاحب ملک نمیشود و به سبب بطلان معامله هیچگونه انتقال صحیح و مشروعی اتفاق نیفتاده تا شخص بتواند در ملک تصرفات مالکانه داشته باشد؛ بنابراین، تصرف در اموال ربوی تصرف در مال غیر و حرام است(آل عمران، آیه ۱۳۰) دراین آیه هر چند با استعمال کلمه «أکل» ازخوردن مال به عنوان مهمترین و عمدهترین منفعت ربا منع شده است، ولی مراد هر گونه تصرف در این اموال است. پس باید گفت همه تصرّفات دیگر غیر از خوردن نیز مورد نهى است. (مجمع البیان، ج ۱ – ۲، ص ۸۳۳-۸۳۴)
۱۹. مصادره اموال رباخوار: از نظر کیفری مجازاتی که در دنیا بر علیه رباخوار و رباخواری صادر میشود، حکم مصادره اموال رباخوار است. البته در صورت توبه ، اصل سرمایه او پس داده میشود؛ اما سود ربوی، مصادره و به صاحبان مال عودت داده میشود.(بقره، آیه ۲۷۹) به سخن دیگر، رباخوار هرگز مالک سود حاصله از نزولخواری و رباخواری نمیشود. بنابراین، سود ربوی، ملک رباخوار نیست، بلکه مال دیگری است که به ظلم و ستم در اختیار او است. باید توجه داشت که عدم بازگرداندن اصل سرمایه رباخوار پس از توبه به معنای ظلم به اوست که باید نظام ولایی سیاسی و حاکمان از آن اجتناب کنند(همان)؛ زیرا با توبه، اصل سرمایه دوباره به ملکیت مالک آن باز میگردد و کسی حق ندارد در مال دیگری تصرف یا او را از مالکیت ساقط کند.(بقره، آیه ۲۷۵ و ۲۷۸ و ۲۷۹)
از نظر قرآن کسانی از رباخواری اجتناب میکنند که اهل ایمان و تقوا بوده و از قیامت و آتش دوزخ میهراسند.(بقره، آیه ۲۷۵ و ۲۷۸ و ۲۷۹؛ آل عمران، آیات ۱۳۰ تا ۱۳۲) اینان همانی هستند که اهل رستگاری بوده و به سبب ایمان و تقوای الهی به بهشت میروند.(همان)
به هر حال، اسلام به دلایلی که در آثار بیان شده به شدت با رباخواری و معاملات ربوی اعم از اینکه توسطاشخاص حقیقی و یا حقوقی مانند بانکها و بنگاههای اقتصادی انجام شود برخورد میکند ، زیرا عامل بحران اقتصادی و مانع جدی بر سر رشد اقتصادی، اقامه عدالت ، توزیع ثروت، گردش سالم آن و مانند آنها است.